مروری بر زندگی و آثار سائو ونشوان نویسنده معاصر کودک چین
تاریخ انتشار: ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۶۸۲۲۵
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: سائو ونشوان دیگر نویسنده چینی است که کتابها و تالیفاتش موضوع بیستودومین قسمت پرونده «ادبیات چین» در خبرگزاری مهر شده است. ایننویسنده متولد سال ۱۹۵۴ است و پیشتر کتاب «خانه حصیری» از او با ترجمه ابراهیم عامل محرابی توسط انتشارات ویدا منتشر شده است.
ستاره نغمه دانشجوی زبان چینی دانشگاه تهران در مقالهای که برای انتشار در اختیار مهر قرار گرفته، به معرفی سائو ونشوان و کارنامهاش پرداخته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مشروح متن اینمقاله در ادامه میآید:
ویلیام فاکنر، نویسنده آمریکایی: بزرگترین ثروت من، داشتن یک کودکی پر از سختی است. این جمله عینا در توصیف سائو ونشوان هم صدق می کند. او در کتاب «کلبه علفی ۱» نوشته است: هیچکس نمیتواند از کودکی خود فرار کند.
او از تجربه های دوران کودکی در کتابهای خود بهره فراوانی برده و در حقیقت بسیاری از داستانهای درون آثار او برگرفته از واقعیات کودکیاش است.
زادگاه او جیانگ سو ۲ محلی است بنا شده بر روی رودخانه های کوچک و بزرگ، و خانه هایی که در کنار آب بنا شده اند، آب به بخشی از زندگی و به پس زمینه رمان های او، و به طریقه ی ادراک و زیبایی شناختی او تبدیل شده است. طبیعتی که همیشه به خود متکی و فراهم کننده محیط زندگی است و آن چیزی است که روح آدمی به آن نیازمند است. ردپای آب همچون خون در آثار وی جاری است ، در آثارش نفوذ میکند و باعث میشود در آثارش فضای زیبایی شناختی ظریف و پالایش شده ای ایجاد شود.
کودکی سائو ون شوان در دشت یا کنار رودخانه، اغلب در زیر سایه ی درختان سپری شده بود، خانهسازی با گِل، شاخه های درخت و سبزه ها ،گاهی به تنهایی و گاهی همراه با دوستان کوچکش، بازی های کودکی او را تشکیل میداد. در بزرگسالی اگرچه دیگر تمایلی به خانهسازی نداشت، اما آن خانه های کوچک هرگز بدست فراموشی سپرده نشدند. همگام با افزایش سن، درک او نسبت به زندگی عمیق تر می شد، اما اینبار ابزار او متفاوت بود. ابزار نه گِل و شاخه درختان و سبزه ها، بلکه کلمات بود.
«هر زمان که شروع به نوشتن میکردم، قوه خیال من بلافاصله شروع به کار میکرد، خواه با تماشای تلالو امواج آب، خواه با صدای شرشر رودخانه، تنها وجود آب کافی بود که بدانم من در این منظره ی آبی باید به نوشتن بپردازم.به محض اینکه این بستر وجود نداشت، من مانند یک ماهی ِ بدون آب می شدم.»
سائو ونشوان به آب عشق می ورزید، پویایی آب در نوشته های او ظهوری داشت به صورت گذر از تکبر، پاکی و صداقت، روان و آزادانه اما در عین حال دارای جذابیتی غنی در روایتگری؛ پختگی قلم او دچار ناپایداری، تندی کلام یا تضاد نمی شود. بلکه با بیانی سربسته مخاطب را وارد تنش های داستان می کند. بیانگر کنار گذاشتن گرایشات منفی و پدیده های گمراه کننده و در عوض گزینش یکدلی، صداقت و احساس در میان انتخاب های انسان. او می گوید: «من آثارم را به گونهای مینویسم که شاعرانه تر از زندگی واقعی باشد . زمان که دشواری ها به سراغم می آمد، از درون آن را پس می زدم، اما سالها بعد همین دشواری ها به ثروت تبدیل شد؛ چیزی که تصورش را نمی کردم» بسیاری از آثار سائوونشوان در توصیف رنج ها، دارای احساساتی عمیق و زیباست و همه اینها نشات گرفته از خاطرات کودکی اوست: زمانی که غذایی برای خوردن وجود نداشت و مادر او را برای چیدن علفها و سبزیجات بیرون می فرستاد و آنها را در ماهیتابهای بدون روغن می پخت تا بشقابی غذای سبزیجات تهیه کند. شلوار زمستانی پشمی اش سوراخ شده بود و این باعث شرمندگی او میان هم سن و سالانش می شد.
در میان نویسندگان، رنج های زندگی به صورتهای متفاوتی بیان شده است. در شماری از نوشته ها یادآوری آن خالی از کینه و نفرت نیست، اما در آثار سائو ونشوان رنج دوران کودکی در گرمای مفاهیم شاعرانه محو می شود. عقیده ی اون بر این است که دشواری ها نیز می توانند زیبا باشند ، در دشواری هاست که میتوان زیباترین جلوه های انسانیت را مشاهده کرد و درواقع "در رنج های بزرگ ، خوبی های بزرگ نیز وجود دارد". بعنوان مثال در کتاب «آفتابگردان های برنزی ۳» شخصیت اصلی داستان زندگیای پر از رنج را به دوش می کشد، اما به ما این نکته را یاد آور می شود که حتی در میان اینهمه زحمت و رنج می توان دنیای زیبای خود را داشت.
با خواندن رمان های او، اغلب دنیای خاطرات کودکی زنده می شود، خاطراتی که فراموش کردن آنها بسیار سخت است:
«آفتابگردون ۴، پسرکی با شنوایی فوق العاده بود، از اولین روزی که متولد شد، پدرش این را دریافت. زمانی که حتی قادر به چرخاندن سرش هم نبود، با چشم های سیاه کوچکش صدا ها را دنبال می کرد. با وزش نسیم ملایم بیرون پنجره یا جابجایی برگ درختان، افتادن قطره های کوچک باران روی زمین، رد پرواز کفشدوزک ها در هوا و ... همگی صداهایی فوق العاده ضعیف بودند. صداهایی که توسط بسیاری هرگز احساس نمی شوند، اما او آنها را به وضوح می شنید و به همان اندازه احساس طراوت و شادابی می کرد.»
( از کتاب "نجیب زادگان : بلوط آتشین ۵")
در توصیفاتی که در نوع نگاه خاص و نوآورانه او وجود دارد، می توان فرود آمدن قطره های تازه ی باران، یا بال زدن پرندگان در هوا را احساس کرد، واز خواندن، حسی اسرار آمیز و مسرت بخش را دریافت و این سبک ویژه ی او در تمامی آثارش است.
در آثار او شواهدی وجود دارد که او پیوسته با نگاهی غمگین اما پر احساس به گذشته نگاه می کند مثلا کتاب «خانه علفی» کاملا برگرفته از کودکی خود اوست که از دید کودکی به اسم سانگ سانگ ۶، داستان دبستانی در سرزمین «یوما ۷» و مردم کوشای اطراف آن را روایت می شود. خانه علفی یک مکان بسیار زیباست که انسان را وادار به یادآوری خاطرات دوردست و رمانتیک کودکی می کند. کتاب «آجر های سرخ ۸ » از نگاه کودکی بنام لین بینگ ۹ ، زندگی رنگارنگ مردم دهکدهای جنوبی و بهار یک دوره ی خاص زمانی را توصیف میکند. او با استفاده از دنیای پاکی که در نگاه کودک وجود دارد توصیف بی رحمی ها و زشتی های جهان را ممنوع میکند، و به موجب این بخشی از تمایلات زیبایی شناختی او در رمانش به تحقق می پیوندد. در این عصر پر از شلوغی، سائو ونشوان امید دارد که از طریق ادبیات، محیطی آرام، زیبا، پر احساس و معنوی را فراهم کند. و این باعث می شود کودکان زیبایی های انسانیت و احساسات واقعی را درک کنند؛ این به معنی نوعی طرز تفکر زیبایی شناسانه ای است که همواره جریان دارد و هنر زیبایی شناسی، گاها از قدرت ایده نیزپیشی میگیرد. او به عنوان یک نویسنده ، دائما در حال بازسازی و نوآوری در خود برای خلق انواع دیگری از آثار است. «نجیب زادگان ۱۰» مجموعه کتابهای ادبیات تخیلی کودکان مثالی از این خودبازبینی است.
برای نوشتن مجموعه کتابهای «نجیب زادگان» او در مدت زمانی کوتاه، بیش از بیست جلد کتاب و مقاله ی انسان شناسی را مطالعه کرد، او معتقد است تخیلات اصلی انسان در دوران کودکی او شکل میگیرند و تخیلات ثانویه انعطافپذیری کمتری دارند؛ و منشا پویایی دنیای زنده همین تخیلات است.
سائو ونشوان در باب شیوه ی کار خود این گونه توضیح می دهد که به شیوه ی معمول نویسندگی نمی کند ،در زمان نوشتن او ابدا مخاطب را در نظر نمیگیرد، به این فکر می کند که چگونه داستانی شگفت انگیز خلق کند، چگونه داستان جزئیات بیشتری داشته باشد، چگونه هوشمندانه داستان را با طنز ترکیب کند و چگونه فضای داستان ملموستر باشد. در این شیوه نویسندگی مخاطب وجود ندارد.
«نویسنده، باید یک دانشمند باشد.» این یک تعبیر کلاسیک سنتی برای عمق بخشیدن به داستان در چین است. سوالی که اکنون مطرح می شود این است که عمق چیست؟ سائو ونشوان بر این باور است که ادبیات با احساسات انسانی ارتباط نزدیکی دارد، او از متن های سرد و بی حس و روح اجتناب می کند .به عقیده او ادبیات نه برای رفع نیاز های فکری ، که برای اغناء نیاز های احساسی است. از این رو موضوعات و داستان های انتخابی او چه در داستانهای کوتاه و چه در رمان هیچکدام تنها اثر گذار بر خود نیست. گاها بعضی «تکان دهنده بودن» را بی معنا میدانند، چیزی که برای سائو ونشوان اهمیت زیادی دارد. این میراثی است که او از میان آثار کلاسیک بر گرفته و میگوید: من به عمق فکر نمی کنم، عمقی که بد نمایش داده شود، باعث دلسردی میشود.
در نگاه سائو ونشوان، لوشون در ادبیات، دارای توانایی های غیر قابل رقابت است، او از اولین روزی که نوشتن را شروع کرد دارای نگاه ادبی ویژه خود بود. او می گوید: «مهم نیست که تجارت چقدر قدرتمند است، من چه رمان بنویسم و چه داستان تصویری کوتاه، میبایست اثری خلق شود که هنر در آن جریان داشته باشد.» نو آوری در داستان، طرح ریزی متفاوت، توصیفات خاص مناظر ، زبان ساده و... همگی از اهداف و شیوهی او هستند، او می گوید: هنر، تنها چیزی است که توانسته آثار او را زنده نگه دارد. «هنر تیری است که هیچگاه شتابش را از دست نمی دهد ۱۱ و می تواند در فراسوی زمان سفر کند. من شاید خیلی از هنر دور باشم ، اما نه آنقدر که ایمان خودم در نزدیک شدن به آن را از دست بدهم. با هنر، می توان به یک سرزمین بیگانه ورود کرد.»
در دانشگاه، ونشوان به عنوان محقق پژوهشهای ادبی مشغول بود، کتاب «درباره تفکر ۱۲» که در آن سعی کرده است پدیدههای ادبی را از دیدگاه فلسفی توضیح دهد، یا کتاب «دروازه رمان ۱۳» حاصل پژوهش های اوست. هرچند اکنون توانایی های علمی او بطور فزاینده ای تحت الشعاع شهرت او به عنوان نویسنده قرار گرفته است.
کتاب «کلبه علفی» و «آفتابگردان برنزی» داستان کشور چین را بازگو می کنند، اما در پس آن موضوعات انسانی نهفته است. به همین خاطر، هر شخصی از هر کشوری می تواند طنین صدای خود را در توصیفات آن پیدا کند." به عقیده سائو ونشوان، پدیده «اصلاحات اقتصادی چین» بعنوان یک پیشینه ی قوی باعث شد چین بتواند دنیا را نگاه کند و دنیا نیز چین را_ و آثار ادبی وی را. او می گوید «دوست دارم تمام عمرم را در این پیشینه سپری کنم و بعنوان یک انسان با پیشینه به فعالیت بپردازم.»
پیش از دریافت جایزه ادبی هانس کریستین اندرسن، آثار وی توجه ملت های زیادی را به خود جلب کرده بود، نزدیک به ۱۰۰ اثر او به زبانهای انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، روسی، ژاپنی، کره ای، ایتالیایی، عربی و ... ترجمه شده است.
کتاب «آفتابگردان برنزی» دارای بیش از ۳۰ شخصیت داستانی می باشد و کتاب «کلبه علفی» بیش از پانصد بار به زبان های مختلف تجدید چاپ شده است. اخیرا آثار او به طور فزاینده ای توسط ناشران خارجی خریداری می شود. کتاب «کلبهعلفی» در سال ۲۰۰۷ بعنوان کتاب توصیه ی شده ی سال توسط کتابخانه ملی سنگاپور معرفی شد. کتاب «بلوکهای سیاه و سرخ» در کره جنوبی بارها با ترجمههای متعدد تجدید چاپ و یکی از فصلهای آن در کتاب درسی دبیرستان تدریس میشود.
در مسیر آهسته ی ورود ادبیات چین به جهان، سائوونشوان بدون شک نمونه ای موفقیت آمیز است ، اغلب نویسندگانی که جوایز بزرگ دریافت میکنند، پس از آن به ندرت میتوانند آثار باارزش تری خلق کنند، اما برای سائو ونشوان چنین چیزی ابدا مطرح نبود. او پس از دریافت جایزه بین المللی هانس کریستین اندرسن در سال ۲۰۱۶ ، به سرعت شروع به انتشار مجموعه کتابهای «برادران پیکا ۱۴» کرد . در ژوئن ۲۰۲۱، کتاب او «بوم نقاشی ژاله ۱۵» که به همراه گروهی از نویسندگان تالیف شده بود شایسته دریافت بزرگترین جایزه کتاب های تخیلی ویژه کودکان در بولونیای ایتالیا شد. این اولین اثر چینی زبانی است که از زمان شروع اهدای این جایزه، موفق به دریافت آن شده است. یک ماه بعد، کتاب «بدون توقف فرار کن ۱۶» موفق به دریافت جایزه «کتاب اثر گذار سال» در روسیه شد.
کسانی که کتابهای وی را مطالعه کرده اند میدانند که پس از کتاب «کلبه علفی»، داستانهای تمامی آثار او در مکانی اسرار آمیز به نام «سرزمین یوما» اتفاق میافتد . تقریبا پس از انتشار کتاب «سایه آتش ۱۷» ونشوان به تدریج چشم انداز خود را از سرزمین یوما تغییر داد. او در این باره می گوید: «هرچه زمان میگذشت از اینکه وسعت نگاهم تنها به سرزمین یوما محدود باشد ناراضی تر می شدم، به خودم گفتم که بهزودی باید سرزمین یوما را ترک و جهانی وسیعتر را تجربه کنم!» جدیدترین اثر او «خاطرات خروج از سرزمین یوما ۱۸» نام دارد. شخصیت های داستان او دیگر ساکن سرزمین یوما نیستند، یا اگر افرادی از آن سرزمین باشند، بالهای خود را می گشایند و در دنیای بی کران سفر می کنند.
پاورقی:
草房子۱-
江苏jiang su۲-
青铜葵花۳-
葵本۴-
大王书:火橡树۵-
桑桑۶-
油麻地۷-
红瓦۸-
林冰۹-
大王书۱۰-
艺术是一支永不会失去动力的箭۱۱-
思维论۱۲-
小说门۱۳-
皮卡兄弟۱۴-
雨露麻۱۵-
永不停止的奔跑۱۶-
火印۱۷-
出油麻地记 ۱۸-
کد خبر 5594231منبع: مهر
کلیدواژه: ادبیات چین ادبیات چین نویسنده جهانی چین دانشگاه تهران کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کتاب و کتابخوانی هفته دفاع مقدس تازه های نشر معرفی کتاب ترجمه مرکز فرهنگی شهر کتاب اربعین حسینی بنیاد ملی بازی های رایانه ای دفاع مقدس روز شعر و ادبیات فارسی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فرهنگسرای اندیشه انتشارات ماهور او می گوید دشواری ها آثار او ی انسان کتاب ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۶۸۲۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برنامه کودکی نداریم که درباره «جیغ و دست و هورایش» صحبت کنیم
بازنگری در فرمول «جیغ و دست و هورا» در ساخت برنامههای تلویزیون به عبارتی تبدیل شد که همه دربارهاش صحبت میکنند. مجری قدیمی که اعتقاد دارد از آن برنامههای جذاب و کودکانه خبری نیست که بیاییم درباره اینکه جیغ و دست و هورا باشد یا نباشد صحبت کنیم. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، امروز بحثهای متفاوتی درباره فقدانِ محتوا برای خردسالان، کودکان و نوجوانان در تلویزیون میشود، برنامههایی که خلاقیت و نوآوری ندارند و فقط برخی از کاراکترهای کودکانه به فرمول جیغ و دست و هورا روی میآورند. در گذشتهای نه چندان دور درباره این نکته صحبت شده بود اما انتقاد هنرمند پیشکسوت کودک در جریان جشنواره عروسکی تلویزیون (عروسکخونه) دوباره انتقادات را به این سمت آورد.
روز گذشته با یکی از پزشکان حوزه کودک در خصوص دعوت کودکان به جیغ و دست و هورا صحبت کردیم که او هم اعتقاد داشت ایجاد نشاط درونی باید در دستور کار تلویزیونیها قرار بگیرد نه یک تخلیه انرژی آنی و لحظهای؛ که البته این اتفاق هم در نوعِخودش لازم است اما کامل و جامع نیست.
الهه رضایی مجری و برنامهساز قدیمیِ تلویزیون است که شاید بهترین سالهای کودکانه شبکه یک با اجرای او در خاطرهها مانده باشد؛ او در جریان گفتوگو با خبرنگار تسنیم بارها به جملهای اشاره کرد که انتقاد بسیاری از کاربلدها و قدیمیهای عرصه کودک است؛ متأسفانه کودک و نوجوان در کشور ما به فراموشی سپرده شده و دغدغه نیستند. چرا که به تعبیرِ رضایی، ما استعدادها و تهیهکنندگان قدرتمندی در حوزه کودک داریم که بخشی از آنها کنار گذاشته شدند و یا به ورطه فراموشی سپرده شدند.
او در این گفتوگو، دست و جیغ و هورا را آفتِ برنامهسازی کودک عنوان کرد و گفت: امروز برنامههایی ساخته میشود که آهنگی میزنند و مجری فریاد میزند دست و جیغ و هورا! یا بچههایشان را میآورند تا دیده شوند، این برنامهسازی نیست!
جیغ و دست و هورا برای تخلیه انرژی خوب است نه برنامهسازی تلویزیون!
این مجری قدیمی تلویزیون به خبرنگار تسنیم گفت: جیغ و دست و هورا برای تخلیه انرژی لازم است خصوصاً برای خردسالان و مدتی به یک روشی تبدیل شد که یکی از مدارس تهران این کار را شروع کرد. صبح برای اینکه انرژی بچهها را افزایش بدهد این کار را میکردند و روش خوبی است. اما نه به عنوان برنامهسازیهای تلویزیون! البته که این روزها برنامه کودکی نداریم که بخواهیم درباره جیغ و دست و هورایش با هم بحث کنیم. ناگفته نماند که دورهای همه برنامههای کودک تلویزیون همین کار را میکردند تا به گونهای حواسِ کودکان را پرت کنند چون خلاقیت و نوآوری نداشتند که به رخ بکشند.
نمیگویم این کار ممنوع است!
وی افزود: باز هم درباره «جیغ و دست و هورا» این نکته را باید یادآور شوم که من نگفتم و نمیگویم این کار ممنوع است و به طورکل نباشد. اما به اندازه کافی بایستی این اتفاق بیفتد که در آن صورت اشکالی ندارد. منتها اگر بیش از اندازه در هر کاری باشد یا در مراسم و برنامه تلویزیون، به کودکان هیچ کمکی نمیکند و اتفاقاً گاهی اوقات «آزاردهنده» هم خواهد بود. در هر چیزی افراط و تفریط دردسرساز است. نه خیلی همهچیز آرامِ آرام و نه شلوغِ شلوغ که بقیه را اذیت کند. ممکن است بچهها در برههای هم لذت ببرند اما کار اصولی نیست و به اندازه و گهگاهی هم اتفاق بیفتد ایرادی ندارد.
شکلگیری نشاط کودکان با جیغ و دست و هورا یا اتفاقی درونی؟!اصلاً نیازی به این همه شلوغبازی نبود
رضایی در ادامه اضافه کرد: کودکان از صفر تا 6 سالگی بهترین مقطع یادگیریشان است. سن تربیتپذیری، آیندهسازی و استعدادیابی در این زمان اتفاق میافتد. باید از طریق برنامهسازی بهطور غیرمستقیم و مستقیم و با بازیهای درست و کاربردی، مهارتافزایی را رونق دهیم، اما همواره مجری فریاد میزند جیغ و هورای بلند و این روزها هم لباسهای رنگارنگ بپوشند. این نوع اتفاقات نمیتواند برای کودک، فرهنگسازی کند یا تأثیرگذار باشد. بچهها نمیتوانند الان در این شرایطی که برایشان فراهم شده انرژیشان را تخلیه کنند. اگر مسابقاتی برای بچهها بگذارند که این بچهها بتوانند انرژیشان را تخلیه کنند. اگر خلاقیتهایی را برای بچهها ایجاد کنند. برنامههایی که بتواند از خلاقیتهای بچهها استفاده کند، بسازند. همانطور که در گذشته هم این نوع برنامه میساختند؛ اصلاً نیازی به این همه شلوغبازی نبود. باید این شلوغ بازیها را کم کنند. اصلاً چه دلیلی دارد برنامههای تلویزیون که دست میزنند، جیغ و هورا بکشند.
وی خاطرنشان کرد: جیغ زدن برای تخلیه انرژی است اما نه در استودیو و برنامهای که قرار است حرفهای مهمی را در قالب مفاهیم کودکانه بزند. چون دستشان خالی از مفهوم و ارزش است به سمت چنین حرکتهایی میروند تا خلأهای ذاتی برنامهسازی را پُر کنند.کاری ندارند غیر از اینکه چند دقیقهای با این دست و جیغ و هورا بگذرانند. اما اگر برنامه، مسابقه و خلاقیت و بینشی داشته باشد آن وقت میبینید که حواسِ کودک را پرتِ این نوع حرکتها نمیکنند و فرصت کمتری را برای این همه سر و صدا اختصاص میدهند.
چرا ترجمهها در حوزه کودک و نوجوان بر تألیف پیشی گرفت؟کودک در تلویزیون و رسانه برای کسی مهم نیست
رضایی با اشاره به اینکه هنوز هم این نکته را تکرار میکنم کودک در تلویزیون و مجموعه رسانه برای کسی مهم نیست، افزود: بچهها برایشان ارزش ندارند؛ اگر ارزشمند باشند باید سعی کنند روشی را انتخاب کنند که در راستای نیاز و علایق کودکان قدم بردارند. آنچه که به نظر میآید با سبک زندگی خانوادههای ایرانیها تطبیق داشته باشد. البته برای تلاشگران شبکه کودک احترام زیادی قائلم اما احساس میکنم برخی از مسئولان خصوصاً در شبکه کودک، اطلاعات کودک، روانشناسی کودک و نیازسنجیهای کودک را نمیشناسند، شاید نمیدانند بایدها و نبایدهایشان چیست که یاد بگیرند. چون ما معضلات بزرگی در جامعهمان داریم و فضا را جدّی نگیریم، فرهنگمان از دست میرود. وقتی درباره خطر اعتیاد، کودکان کار و خیلی از معضلات دیگر هم صحبت میکنیم برخیها میخندند و جدّی نمیگیرند. این فضاها واقعاً نیازمند کار جامعهشناسی دقیق و ساماندهی قدرتمند دارد. باید NGOهایی راهاندازی شوند و با دانش و کارآمد کار کنند.
تلویزیون در کجای کار اشتباه کرده؟
وی در پاسخ به این سؤال که تلویزیون در کجای کار اشتباه کرده و باید چه کار کند، خاطرنشان کرد: کسانی که آن موقع در گروههای کودک کار میکردند افراد متخصصی در زمینه ساخت برنامه برای کودکان، خردسالان و نوجوانان به کار میگرفتند. اینها کسانی بودند که تحصیلات و تجربیات لازم در این زمینه داشتند. عشق و علاقهشان به بچهها واقعی بود. لذا سعی میکردند اطلاعات راجع به برنامهسازی را از همهجا بدست بیاورند و خودشان را با خواستههای کودک تطبیق بدهند. متأسفانه تا آنجا که من اطلاع دارم امروز کمتر از آن اتاق فکرها و افراد متخصص در زمینه کودک فعال هستند؛ بعضاً علاقهمندند برنامههای کودک بسازند اما نه آنطور که باید و شاید. برنامههای شبکه کودک را دیدم تعداد زیادی کارتونهای قدیمیاند که هنوز دوستداشتنیاند و کمتر به کار جدیدِ دلچسبی رسیدهام. شاید بعضاً برنامههایی خوب باشد اما در حدی که بتواند علاقهمندان زیادی را جذب کند، نیست. دلیلش هم این است از افراد متخصص در حوزه شناختی کودک، خردسال و نوجوان استفاده نمیشود.
این مجری قدیمی تلویزیون با اشاره به اینکه باید همه دلسوزان کودکان برنامهسازی کنند، تأکید کرد: به گمان من باید تمام کسانی که دلسوزِ کودکاناند، برنامهسازی کنند. کسانی که دغدغه تربیت کودکان را دارند و به آینده بچهها میاندیشند. آموزشهایی که برای بچهها میگذارند، باید آموزشهایی باشد برای آیندهشان هم مفید باشد. اگر این آموزشها به شکلی طراحی شود که با روحیات بچهها سازگار باشد حتماً جواب مثبتی میگیرد. بچهها در هر گروه سنی علایقی دارند، اگر تلویزیون بتواند مجموعهای از برنامههایی که سرگرمکنندهاند، آموزشهای خیلی ملایم، مثبت و دوستداشتنی برای کودکان طراحی کردهاند، ارائه دهند مخاطب، مدیومی غیر از تلویزیون انتخاب نمیکند.
بررسی مختصات سینمای کودک و نوجوان در گفتوگو با مدیر شبکه کودک لبنانمیخواهند کاری کنند اما عملی نمیبینیم
رضایی در خصوص همکاری با تلویزیون گفت: ادعا میکنند میخواهیم کار کنیم و عملاً دوستان و همکارانی که میخواهند کاری ارائه بدهند به درِ بسته میخورند. من خودم یکی دو مورد با دوستان و همکاران رفتهایم و گفتهایم؛ یا ما را به اسپانسر ارجاع میدهند و یا میگویند بودجه نداریم و یا کار را به زمان دیگری موکول میکنند. به امید روزی که مسئولین فقط ادعا نکنند و برنامههای کودک برایشان مهم باشد. اما تلویزیون برای اینکه بتواند کارهای بهتری در حوزه کودک ارائه بدهد به نظر میآید سیاستگذاریها و اهدافش را در این زمینه باید بازنگری کند. همچنین تلویزیون میتواند از افراد کاربلد و تهیهکنندگان قدیمی که دور مانده و خانهنشین و بیکار ماندهاند، استفاده کند. هنوز بازنشسته نشدهاند و از نظراتشان استفاده نشده است. در کارنامهشان کارهای ماندگار و درخشانی وجود دارد. متأسفم از اینکه برنامههای تلویزیون محتوای کافی ندارند، متأسفانه فقط حرف زده میشود و عملی نمیبینیم.
انتهای پیام/